خیابان ولیعصر به چند دلیل خیابان بسیار مهمی است. نخست اینکه استخوان بندی شهر تهران را دو خیابان تشکیل داده اند: یکی خیابان انقلاب که از آزادی تا دماوند است و دوم خیابان ولیعصر است. یعنی به عنوان ستون فقرات تهران از این دو خیابان یاد میشود. دلیل دیگر، طول خیابان است که برخی میگویند رکورد و رتبه جهانی دارد و جزو طولانی ترین خیابان هاست. اما دلیل دیگری که به این خیابان اهمیت ویژه ای میدهد، نقش تاریخی آن است. اگر خیابان آزادی استخوان بندی سیاسی تهران را شکل بدهد، خیابان ولیعصر، استخوان بندی فرهنگی این شهر را شکل میدهد. دلیل بعدی، موقعیت قرارگیری سایر اتفاقات شهری نسبت به این خیابان است که از راه آهن شروع میشود و به کاخ پادشاهی زمانهای دورتر میرسد. یعنی نقاط مهمی را به هم وصل میکند و در این بین نقاط و میدانهای مهمی وجود دارد. شکل گیری ولیعصر در خاطره ذهنی مردم به یک عنصر هویت بخش به ویژه برای تهرانی ها تبدیل شده است. چنار و نهر آب در خیابان ولیعصر به نوعی هویت این شهر را ساخته اند. بخشی از آن هویت تاریخی است، اما بخش دیگر، شکل گیری خاطرات مردم است. امروز خیابان ولیعصر حال خوبی ندارد. کسانی که به عنوان شهروند از آن استفاده میکنند، این را به خوبی درک میکنند. خیابان خودش باید مقصد باشد و طی مسیرش مطلوبیت داشته باشد، اما امروز خیابان ولیعصر اینطور نیست. یعنی از هویت خیابانی خود فاصله گرفته و تبدیل به جاده شده است. مثلا روش غلط بی آرتی در این خیابان مثل خنجری است که به آن زده شده است. با همین بی آرتی، تفاوت معناداری در نرخ سرقفلیها و تردد مردم ایجاد شده است. اتفاق بد دیگری که رخ داده، وضعیت وخیم چنارهای خیابان ولیعصر است.
اما چرا حال خیابان ولیعصر خوب نیست؟ یک ریشه دارد: نوع نگاه ما به شهر اشتباه بوده است؛ گویی نمیدانیم از شهر چه میخواهیم. در واقع زاویه دید ما به شهر میتواند نتیجه مطلوب به شهر بدهد یا ندهد. هر کدام از ما باید از خودمان بپرسیم چطور به خیابان ولیعصر نگاه میکنیم؟ چنارهای خیابان را چطور میبینیم؟ البته جریانهای خوبی برای حفاظت از خیابان به راه افتاده، اما دو مسئله دارد: اول اینکه خیلی دیر است؛ دوم باید سرعت بیشتری داشته باشد.
برای بهبود اوضاع پروژه های ارتقای کیفی در سالهای ۸۹ و ۹۰ شکل گرفت. یکی از پروژه هایی که تعریف شد، خیابان ولیعصر بود. هدف از این پروژه ها ارتقای محیط و ارتقای کیفیت زندگی مردم در محیط شهری بوده است. البته سازوکار صحیحی در این زمینه نداریم و باعث میشود پروژه ها کمتر به نتیجه برسد. پروژه ها تعریف شدند تا همه اضلاع یک خیابان به عنوان یک کل و هویت یکپارچه مورد بررسی قرار بگیرند. این پروژه ها با نگاه یکپارچه به میادین و حوزه های مختلف تلاش میکنند آنها را به یک مکان شهری تبدیل کنند که توان خاطره سازی داشته باشند. پروژه ارتقای کیفی خیابان ولیعصر هم در همین راستا تعریف شده، تمام نقاط خیابان برای انجام کار مشخص شده است. ما رویکرد حفاظتی در این خیابان داشته ایم. مولفه های کیفی، برخی کالبدی و برخی غیرکالبدی هستند. کالبدیها مثل کفسازی، جداره، ویترین، روشنایی، مبلمان و سایر موارد است که همه جا آن را دارند. اما غیرکالبدی در هر نقطه مشخص میشود. مثلا در خیابان ولیعصر چنارها و نهرش بیشتر دیده میشود.
مشکل ما این است که همه چیز سر جای خودش نیست. تهران پنج برابر گرانتر از استانبول مدیریت میشود، یعنی ما مشکل مالی نداریم. نوع نگاه ما به شهر و مقوله کیفیت غلط است. باید نظم عمومی را در زمینه طراحی رعایت کنیم. با هزینه ای اندک میتوان نظم بصری را حاکم کرد. کج سلیقگی و عدم نظارت صحیح باعث میشود نتیجه نگیریم. وقتی از ارتقای کیفیت میگوییم، باید کیفیت همه ابعاد مختلف سازنده یک فضای شهری ارتقا پیدا کند. در این شرایط میتوانیم فضای شهریِ باکیفیتی داشته باشیم که با آن خاطره سازی کنیم.
خیابان ولیعصر از اجزای مختلف تشکیل شده، اما مهم آن ترکیب کلی است. عناصر این خیابان باید در طول یک سناریو خودشان را بروز بدهند. مثل یک ارکستر سمفونی است؛ همه سازها باید کوک باشد. پس هیچ عنصری نباید حذف شود؛ همه باید منظم و هارمونیک یک آهنگ را بنوازند. خیابان ولیعصر را باید یک کلِ یکپارچه ببینیم. برای مثال در مورد کفسازی یک بار برای یک بخش، از بالا تا پایین مسئله را حل کردند و این اتفاق خوبی است. البته الان کفسازی ها خراب شده و نگهداری نشده، اما به صورت کلی رویکرد درست بوده است. یکنواختی مطلوب نیست، اما هماهنگی و رویه واحد مطلوب است. تنوع هم یک عنصر کیفیت بخشی است، اما نه تنوعی که منجر به اغتشاش شود. در شهر، هر کسی نباید ساز خودش را بزند. هر کدام از ما باید نقش خودش را در ساختنِ آهنگ شهری پیدا کند تا آهنگ مطلوبی بشنویم. اما این اتفاق نیفتاده و نتیجه اش جیغ های بنفشی شده که شاهد آن هستیم. هر سازمان و هر شهروند نباید ساز خودش را بزند. باید یاد بگیریم که یک شهروند هستیم و باید در آهنگ شهر هماهنگ شویم. نباید جیغ بنفش بکشیم. هر پروژه ای مثل پروژه ارتقای کیفی میتواند این سازها را یک بار برای همیشه کوک کند و از این بابت بسیار شایسته تقدیر است.
استخوان بندی شهر تهران
خیابان ولیعصر در عصر پهلوی از مهمترین خیابانها بود که در مجاورت یا حوزه آن بسیاری از بناهای مهم دولتی و عمومی و حتی عمارات رجال آن دوره و کاخهای سلطنتی قرار گرفته بود. ابنیه مشهوری نظیر باغ فردوس (قاجاری)، باغوحش، پارک ملت، پارک ساعی، سازمان صدا و سیما، سفارتخانه ها، کاخ مرمر، کاخ سعدآباد، ایستگاه راه آهن، تئاتر شهر، دانشکده افسری، بیمارستانها، رستورانها، هتلها، اداره های دولتی و بسیاری از موارد دیگر در حاشیه این خیابان یا نزدیک به آن هستند. خیابان ولیعصر دوره های مختلفی را از سر میگذراند، اما در دورهای برای همه اقشار جامعه شهری جاذبه پیدا میکند. سایه سازی درختان چنار و نهرهای آب روان، پیاده روهای عریض و همه این موارد خیابان را به یک فضای شهری تبدیل میکند. سینماها نیز از اماکن پرجاذبه محور بودند. پارک بازی کودکان نیز ابتدا در خیابان امیریه، بعد میدان ونک و سپس بزرگراه پارک وی شکل گرفت. محور ولیعصر به عنوان اتصال دهنده بخش جنوبی به بخش شمالی شهر به غیر از ارزشهای تاریخی و فرهنگی، به لحاظ طبیعی نیز جایگاه ویژه ای دارد. وجود قنوات و نهرهای واقع در امتداد خیابان ولیعصر یا در تقاطع با محور از جمله ارزشهای طبیعی این خیابان محسوب میشود. برای مثال قنات جعفری یکی از قناتهای مهم است که از شمال میدان تجریش به طرف خیابان دربندی ادامه پیدا میکند و سپس به کوچه نمازی روبه روی خیابان تختی راه پیدا میکند. احداث جاده مخصوص، درختکاری اطراف آن و کشیدن نهر برای آبیاری درختان از سال ۱۳۰۰ آغاز شده است. تعداد درختان در گذشته (سال ۱۳۳۴) حدود ۲۴ هزار اصله بوده که امروز به حدود هشت هزار اصله رسیده است و البته جزو معدود خیابانها در ایران و در جهان است که این تعداد چنار دارد. چندین پارک از جمله پارک ملت (پارک شاهنشاهی سابق) و پارک ساعی که به نوعی محیط زیست این خیابان را ارتقا بخشیده اند، از جمله فضاهای سبزی هستند که خیابان را واجد ارزش کرده اند. اکنون ولیعصر تنها یک خیابان نیست، بلکه خاطره بلندی است که حداقل به اندازه طول این طولانی ترین خیابان تهران در حافظه تاریخی ملت جای دارد. خیابان ولیعصر را میتوان مردمی ترین خیابان تهران دانست، زیرا همه اقشار اجتماعی در این خیابان جای دارند. این خیابان یک پاتوق است که حیات اجتماعی دارد.
وجه فرهنگی خیابان ولیعصر از سالها پیش شروع شده، یعنی از دهه ۳۰ به بعد؛ زمانیکه این خیابان جای خیابان لاله زار را در زمینه تئاتر میگیرد. در واقع قطب فرهنگی از این دهه به تدریج به خیابان ولیعصر منتقل میشود. به این ترتیب محور ولیعصر بعد از خیابان لاله زار از پیشگامان توسعه فرهنگی شهر تهران بوده است. مثالی شاخص در این زمینه نیز استقرار «تئاتر شهر» در این محور است. حیات فرهنگیِ امروز ایران از پیچ وخم های این خیابان میگذرد. تعدد فراوان کتابخانه های کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، کتابخانه های عمومی و موزه های مذکور در امتداد محور گواهی بر این مدعاست. یکی دیگر از نکات مهم در رابطه با خیابان ولیعصر، در دسترس بودن آن است. شاید خیابانی را در تهران نتوان یافت که برآیند سهولت (زمانی و مکانی) دسترسی به آن از تمامی قسمتهای شهر تهران به پای خیابان ولیعصر برسد. این ویژگی باعث شده واحدهای اقتصادی مشتری محور و جاذب جمعیت نیز در آن مستقر شوند. به این ترتیب، ولیعصر از جمله کانونهای اقتصادی تهران به شمار می آید. خیابان ولیعصر بدون شک یکی از نمادهای تاثیر مدرنیته در حیات شهری تهران و توسعه آن است. به خاطر همه این دلایل است که خیابان ولیعصر باید به شکلی متفاوت دیده شود و از آن محافظت و نگهداری شود.