علیرضا ربیعی راد
توان عملیاتی تولید برق در کشور ما چقدر است؟ حدود 70 هزار مگاوات! این در حالی است که مصرف برق در زمان اوج ممکن است به 90 هزار مگاوات هم برسد! این یعنی ناترازی و یعنی خاموشی! برای جبران این کسری، چه کار باید کرد؟ دو راه داریم! یکی ساخت نیروها است. ما باید دست کم 20 نیروگاه هزار مگاواتی بسازیم که هم زمان بر است و هم هزینه بر! اگر ما هر سال دو نیروگاه بسازیم، دست کم ده سال دیگر ناترازی داریم. اما راه به صرفه تر این است که تا زمان ساخته شدن این نیروگاه ها، صرفه جویی در استفاده از انرژی برق را تبیین و عملیاتی کنیم. اما مصرف بهینه، خود یک نیروگاه بزرگ 20 هزار مگاواتی است. اما آیا ساختن نیروگاه آسان تر است یا دستیابی به مصرف درست و بهینه!؟
پاسخ این پرسش روشن است! مصرف بهینه بهترین و در دسترس ترین گزینه برای تعدیل مصرف و رفع ناترازی است. اما چگونه می توان به این مهم دست یافت؟
حتما بابابرقی را به یاد دارید! شخصیتی که در پویش های اطلاع رسانی کاهش مصرف معرفی شد و خیلی زود با شعار معروف «لامپ اضافی خاموش!» توانست در دل مردم ایران جا باز کند! برآوردها نشان می دهد که مصرف برق در دو، سه دهه گذشته به واسطه تبلیغات اثربخش آن زمان، تعدیل شده بود و ضریب رشد متعادلی داشت.
با این حال در یک دهه گذشته به واسطه رشد فزاینده نوآوری های دیجیتالی، الکترونیکی شدن زندگی و همچنین سربرآوردن نسل های جوان تر که الگو و سبک زندگی متفاوتی نسبت به نسل های قبل از خود دارند، مصرف انرژی برق دوباره رشد چشمگیری داشته است. طبق گفته وزیر نیرو، در سال آینده که سال هدف در سند چشم انداز 20 ساله است، ناترازی ممکن است به 25 هزار مگاوات هم برسد. این یعنی احتمال خاموشی های بیشتر در تابستان گرم 1404!
برای پیشگیری از این اتفاق و تامین برق مورد نیاز همه مشترکان خانگی، صنایع، کشاورزی و… ضروری است که نکاتی در پویش های اطلاع رسانی، ترویجی، اقناعی و تبلیغاتی وزارت نیرو رعایت شود.
نکته نخست، نگرش واقع بینانه و روش اثربخش است! نگرش واقع بینانه به معنی شناخت گروه های مختلف اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی مخاطبان، تحلیل رفتار آنان در مصرف روزمره و توجه به تفاوت های نسلی، هویتی و گروهی است. در همین راستا انتخاب روش های متناسب با الگوهای اقناعی هر گروه از مخاطبان نیز اهمیت بسیار دارد. در این روش ها، توسعه دانش عمومی، ترغیب و اقناع مخاطب و ایجاد یک انسجام ملی در مدیریت مصرف به عنوان موضوع محوری باید مورد توجه قرار بگیرد.
به بیان دیگر هم باید بر اساس شناخت دقیق، فرهنگ و دانش مصرف انرژی را در کشور توسعه داد. این امر امروز در کشورهای توسعه یافته به کمک مفهوم «Nexus Approach» در دستور کار سیاستگزاران و تصمیم گیران انرژی قرار گرفته است. این مفهوم یکپارچگی و پایداری اکوسیستم را تبیین می کند. به این معنی که الگوی مصرف منابع، امنیت غذایی و حفظ زیست بوم مفاهیمی در هم تنیده و وابسته به همدیگرند! پس به بیان بسیار ساده تر، صرفه جویی در مصرف برق، صرفا به معنی کمک به تامین انرژی برق نیست بلکه به معنی حفظ، صیانت و نگهداشت منابع آب، گاز، محیط زیست و… است.
تبیین این موضوع مهم، نیازمند درک و شناخت درست از جامعه ایران، برنامه ریزی هدفمند و بلندمدت و همچنین بهره گیری از یک دیدگاه کل نگر به سپهر انرژی و فرهنگ مصرف در کشور است.
معرفی یک شخصیت محوری مانند بابابرقی متناسب با الگوهای زیبایی شناختی نسل های جوان تر، دسته بندی و استانداردسازی محتواهای ترغیبی و اقناعی برای گروه های مختلف اجتماعی و نسلی و همچنین استان های مختلف با بیشترین میزان رشد مصرف، استفاده همه جانبه از ظرفیت های رسانه ای محیطی، دیجیتالی و به ویژه صداوسیما با رویکرد تعاملی می تواند منشا اثرگذاری و کاهش مصرف انرژی به ویژه انرژی برق در کشور شود. چنان که منجر به رفع ناترازی و حفظ سرمایه های متنوع کشور شود. این یعنی همان نیروگاه 20 هزارمگاواتی بدون آلودگی و البته رایگان!
بر این اساس می توان گفت که ساخت این نیروگاه 20 هزارمگاواتی با نگرش واقع بینانه، تدوین روش های اثربخش، درک درست و کل نگر به سپهر انرژی و مصرف در کشور و همچنین استفاده از دانش و مهارت های اقناعی و تبلیغاتی در مدت زمان نسبتا کوتاهی مقدور و میسر است. دانش و توان چنین کاری در کشور وجود دارد، اگر اراده ای قوی با پشتیبانی همه جانبه هم وجود داشته باشد، می توانیم به اصلاح پایدار مصرف انرژی دست پیدا کنیم.