نقل از نشریه: چلچراغ
سیدعادل رحمتی
«شاکله اصلی و استخوان بندی اصلی شهر تهران بر قامت ولیعصر استوار است و این خیابان ستون فقرات شهر محسوب میشود.» این جمله ها را دکتر اسکندر مختاری طالقانی، پژوهشگر حوزه شهری و مولف کتاب «خیابان ولیعصر، میراث معماری و شهرسازی تهران»، گفته است. با او از دیروز و امروز خیابان ولیعصر حرف زده ایم و آنچه این خیابان را ستون فقرات پایتخت کرده است.
شما در کتاب تان اشاره کرده اید که دلیل اصلی ساخت ولیعصر، به خلق وخوی رضا شاه و دشمنی اش با خاندان قاجار برمیگردد تا بتواند ییلاق جدید سلطنتی در سعدآباد را به کاخ جدید یا مرمر متصل کند. بنابراین این طرح بیشتر از آنکه یک ضرورت شهرسازی باشد، یک مسئله سیاسی بوده. آیا از منظر شهرسازی ساخت چنین خیابانی اصولی بوده؟
ارتباط تهران به شمیران یک نیاز بوده است، قبلا جاده قدیم شمیران این ارتباط را فراهم میکرده که اکنون خیابان شریعتی است و رضا شاه قبل از اینکه به سلطنت برسد، هم در دورانی که نخست وزیر بوده و هم قبل تر از آن، زمانی که وزیر جنگ بوده و اختیارات زیادی داشته است، برای دسترسی به خانه ای که در آن زمان در شمیران و در محل مجموعه سعدآباد فعلی داشته است که بعدها آن را گسترش میدهد و مجموعه سعدآباد شکل میگیرد، به اجبار از جاده قدیم شمیران تردد میکرده است. اما هنگامی که به قدرت میرسد، به بلدیه دستور میدهد از محلی که محل زندگی آن زمانش بوده که کاخی بوده است به جای کاخ مرمر، راه مستقیمی به اراضی شمالی بکشند. آن زمان کاخ مرمر هنوز ساخته نشده بود. این راه، قرار بود راه مستقیم و بدون اعوجاجی باشد به نیت نزدیکتر شدن محل زندگی رضا شاه (کاخ مرمر) و محل اقامت تابستانیاش (سعدآباد) از تهران به شمیران. از سال ۱۳۰۶ به بعد خبرها حاکی از این است که دستور احدات خیابان از طرف رضا شاه صادر میشود. جالب است که همزمان با دستور احداث خیابان ولیعصر، به بلدیه تهران دستور احداث خیابانی از میدان قدس فعلی تا میدان پل تجریش داده میشود و در این قسمت خیابانی به نام خیابان شهرداری احداث میکنند. برای احداث خیابان شهرداری که طول آن به ۶۰۰ متر میرسد، می بایستی مقداری از اراضی مردم در آن قسمت خریداری میشد که هم شامل باغات و هم شامل خانه هایی میشد که در آن قسمت قرار داشتند. همچنین برای احداث این خیابان قسمتی از روستای تجریش را تخریب کردند؛ بنابراین ضرورت اینکه جاده قدیم شمیران به پل تجریش متصل شود که نزدیک به اراضی سعدآباد بوده، در دستور کار بلدیه قرار داشته است و این دو مسئله را همزمان با هم انجام میدهد.
از منابع تامین آب خیابان ولیعصر بگویید؛ از قنات هایی که در گذشته منبع تامین آب درختان بودهاند. الان منبع آبیاری چنارهای ولیعصر کجاست؟ دلیل از بین رفتن چنارها در بعضی بخشها و حفظ آن در بخشهای دیگر چه بوده؟
منابع متعددی تامین کننده آب خیابان ولیعصر بوده است که یکی از این منابع قناتها بودهاند. منبع دیگر، استخرهایی بوده که در اراضی بالادست تعبیه کرده بودند به این دلیل که در زمان کم آبی بتوانند آب این خیابان را تامین کنند. حتی اخبار و عکسهای تاریخی وجود دارد که در سالهای اولیه با کامیونهایی که تانکرهای آبی بر آنها نصب کرده بودند، به این درختان آب میدادند، تا اینکه به تدریج یک روش جامع تر و بهتر برای آبیاری درختان پیدا کردند.
اما قناتها و منابع آبی مهمی در این ناحیه هست که تامین کننده حداقل قسمتی از آب این خیابان بوده اند. در قسمت بالادست این خیابان قنات هایی وجود دارد که یکی قنات باغ فردوس است و این قنات درست در جایی واقع شده که از طریق آن هم میتوان آب را به قسمت شمال و هم به جنوب خیابان انتقال داد، بدین صورت که در نقطه بلندی قرار دارد و بعد از آن نقطه شیب خیابان ولیعصر برعکس میشود و شیب هم به طرف میدان تجریش و هم به طرف میدان راه آهن به سوی منفی شدن پیش میرود. در اراضی پایین دست خیابان هم قناتهایی مانند قنات فرمان فرما، قنات مستوفی الممالک و آب باغاتی که از طرف یوسف آباد به سمت بهجت آباد می آمدند، وجود دارد. به هرحال ولیعصر در مسیر قناتهای متعددی قرار داشته است که به اراضی تهران قدیم آبرسانی میکردند، اما اصرار بر آبیاری، رسیدگی و نگهداری درختان این خیابان مسئلهای بوده که از طرف شخص اول حکومت در آن زمان یعنی رضا شاه پیگیری میشده است.
فرایند ساخت خیابان چقدر طول کشیده و چه مراحلی برای شکل گیری خیابان ولیعصر و چنارستان اطراف خیابان طی شده است؟
اخبار و اسناد تاریخی متعددی در این باره وجود دارد، اما فرایند شکل گیری خیابان به این صورت بوده که اولا خیابان به تدریج شکل میگیرد و آن قسمتی از خیابان که در داخل شهر بوده، یعنی از خندق تهران به سمت جنوب اسمش خیابان بوده و اسم اولیه قسمت خارجی که تا تجریش امتداد دارد، جاده بوده است؛ یک راه ارتباطی جدید به شمیران که ترجیح میدهند اسمش را جاده پهلوی (جاده مخصوص پهلوی) بگذارند که بعدها به خیابان پهلوی تبدیل میشود. در این مسیر فکر اینکه این خیابان یک خیابان عریض شود، درختکاری شود، گلکاری شود و به اصطلاح یک مسیر شاهانه بشود که آدم اقتدارگرایی مانند رضا شاه از آن عبور کند، بهتدریج شکل میگیرد و دولت هم هزینه ساخت این خیابان را به یکباره نداشته است. بر طبق اخبار بلدیه (شهرداری) در آن سالها، هر سال یک بخشهایی از خیابان در دستور کار بلدیه قرار میگیرد و به ترتیب این جاده شکل میگیرد.
درباره پیاده راه عریض ولیعصر بگویید. پیاده گردی در محدوده ولیعصر از چه زمانی مطرح شده؟
از همان ابتدا پیاده گردی در این خیابان مطرح بوده است. این خیابان الگوی خیابانهای فرانسوی را دارا بوده و بیشتر کسانی که در بلدیه تهران کار میکردند، مهندسان تحصیلکرده فرانسه بودند و غرب را از این منظر دیده بودند و میدانستند در خیابانهای اینگونه، پیاده گردی و راههای پیاده اهمیت زیادی دارد. اگر مقطع خیابان را در نظر بگیریم، در تمام طول خیابان نسبت بین سطحی که به سواره اختصاص داده شده و سطحی که به پیاده اختصاص داده شده است، نسبتی مساوی است. در ضمن دو عدد نهر هم در دو طرف خیابان وجود دارد و در کنار نهرها درخت کاشته شده است و این درختان درخت چنار هستند که پهن برگ است و ایجاد سایه میکند و برای شهری مانند تهران که یک شهر آفتابی است، هم خیابان را زیبا میکند و هم قابل عبور است. پس این خیابان محل قدم زدن و تفریح بوده است. در شهر گرمی مانند شهر تهران، این امکان را برای ساکنین تهران فراهم میکرده است تا بتوانند خود را به مناطق شمالی شهر برسانند. هم سواره و هم پیاده از این نعمت سایه برخوردار بوده اند، کما اینکه شما میتوانید الان هم مشاهده کنید در قسمتهایی مانند حدفاصل پل پارک وی تا میدان تجریش که این درختان کمتر از بین رفته اند، این خیابان هم برای پیاده و هم سواره در روزهای آفتابی هوایی مطلوب دارد. اینها همه دلایلی میشود که به تدریج مردم خیابان را برای گذران اوقات فراغت خود انتخاب میکنند و خیابان از یک معبر به یک مقصد تبدیل شده و طبق تعریف امروزین به یک فضای شهری تبدیل میشود. تصور کنید که خیابان ولیعصر یک باغ بزرگ خطی و ممتد به طول نزدیک به ۱۸ کیلومتر بوده است که از مناطق مختلف شهر عبور میکرده و از وسط این باغ هم خودروها میتوانستند عبور کنند و اطرافش هم کاربری هایی وجود داشته که مردم نیازمند آنها بودند؛ در واقع تمام مظاهر تمدنی جدید آرام آرام از خیابانی هایی مانند لاله زار، فردوسی و… به این خیابان منتقل میشود و این خیابان ویترین تمدن و توسعه میشود.
راه اندازی بی آرتی را در این خیابان چطور ارزیابی میکنید؟
فاجعه! فاجعه ملی! در نظر بگیرید جاده ای را که به خیابان تبدیل شده است، باز به جاده تبدیل کرده اند! و به نقش ارتباطی آن اهمیت دادند و باعث این شد که حرکت در دو سوی خیابان ناامن شود و ارتباط دو سوی خیابان قطع شود. بی آرتی مانند کاردی بود که وسط یک کلوخ پنیر پایین آمد و باعث جدایی این دو قسمت شد. الان مهمترین مشکل خیابان ولیعصر ارتباط بخش شرقی با غربی آن است و ناامنی ای که این خط تندرو آنجا ایجاد کرده است. ایستگاه بی آرتی خط ۳ که از راه آهن تا سر فاطمی (جهاد) امتداد دارد، تا همین نقطه کفایت میکند و ضرورتی برای قسمتهای دیگر پایین وجود ندارد. این خیابان میتواند مانند گذشتهاش دو طرفه شود و همچنین این کار میتواند باعث رونق کسب وکار هم در این منطقه شود.
بافت شهری و فرهنگی منطقه در گذر زمان چه تغییراتی داشته؟
تحولات خیابان ولیعصر همراه و همگام است با تغییرات یک شهر زنده و پویا. شهرها مانند موجودات زندهای میمانند که دائما در حال تغییر و تحولاند و این تغییر و تحول متاثر از عوامل تاریخی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی است. چون شاکله اصلی و استخوان بندی اصلی شهر تهران بر قامت ولیعصر استوار است و ولیعصر مانند ستون فقرات شهر است، از همه این تغییر و تحولات بهره برده و انعکاسی از این تغییر و تحولات در آن مشهود است. به همین دلیل است که در یک قدم زدن ساده در این خیابان، یک دور تاریخ تهران و تاریخ تحولات شهری تهران را مرور میکنید؛ از بخشهایی که قدمت بیشتری دارند و از باغها تا کاربری هایی که نشان دهنده تجدد بودند و مراکز فرهنگی و حتی مراکز اقتصادی بزرگ و کوچک تا به امروز. اما این تغییرات و تحولات همراه با شهر است. در بخش دوره مدرنیزاسیون شهر که از خیابان امام خمینی تا بالاتر از میدان ولیعصر را دربر میگیرد و اینها طلیعه های دوره ورود ما به دوران تجدد است؛ از میدان ولیعصر تا پل پارک وی طلیعه ورود ما به دوره مدرن است و همگامی ما با جامعه جهانی و ادعای جهانی بودن و ادعای توسعه یافتگی را قرار بوده است نشان دهد؛ از پل پارکوی تا میدان تجریش هم گویا قرار بوده است نمایانگر باغ های بانشاط اعیان و رجال شهر باشد.
این خیابان به دلیل اینکه ستون فقرات شهر است، این امکان را فراهم میکند تا محورهای شرقی غربی عمده شهر بتوانند در یک همزیستی با ولیعصر قرار بگیرند و از ولیعصر قوام بگیرند و به ولیعصر پایداری بدهند؛ مانند محورهای خیابان انقلاب و امام خمینی که ولیعصر را قطع میکنند و خودشان مقوم حیات شهری و مدنی در این خیابان میشوند. هیچ نقطه دیگری مانند محدوده ولیعصر وجود ندارد که ویترین جامع و کامل شهر باشد که میتوان از آن شهرشناسی کرد و دانست که مثلا شهر در دوره رکود قرار دارد یا خیر، شهر در دوره مدرن قرار دارد یا بعد از مدرن، محیط زیست شهر در حال آسیب دیدن است یا خیر و…
آبادی ها و اراضی و بخشهای مسکونی این محدوده چه طبقه های اجتماعی و چه کسب وکارهایی را در طول زمان به خود دیده است؟
طبقات اجتماعی و کسب وکارها مرتبا در حال تغییر بوده اند، مثلا پل پارک وی یا شهید چمران تا چندی پیش محل باغات و رستوران ها بوده اند و الان بانکها جای همه چیز را گرفته اند. یا کاربری های مربوط به ساختمان صدا و سیما و پارکینگی که در آن نقطه ایجاد کرده اند، که البته نمیدانم چرا باعث خشک شدن درختهای خیابان شد و اینها سیمای جدیدی از خیابان ولیعصر به نمایش گذاشتند، بدون درخت و یک آشفتگی منظری به این خیابان داده اند، به این دلیل که هیچکدام از ساختمانها در هماهنگی با یکدیگر نیستند. یا مثلا توسعه بیمارستان نیروی انتظامی که لب خیابان یک سازه بدی ساخته است با آلومینیوم، یا ساختمان هلال احمر که هر دو اینها ساختمان های بسیار بدی هستند که نه تنها به خیابان ولیعصر و معماری خیابان هیچ ارتباطی ندارند، بلکه از نظر معماری هم حتی ساختمانی محسوب نمیشوند! جبهه شرق خیابان ولیعصر از پل پارک وی تا میدان تجریش، بهتر حفظ شده است، چون اینها خانه های قطعه بزرگ دهه ۴۰ بوده است که ادارات و شرکتهای بزرگ در حال خرید این زمینها و تجمیع شان و تبدیلشان به ساختمانهایی از این قبیل هستند.
معماری ولیعصر چقدر متاثر از معماری مدرن بوده؟ چه عناصر مدرنی و تا چه حد در آن نقش داشته و دارند؟
معماری این خیابان یک الگوی مشخص نداشته است و چند الگوی مختلف در این خیابان وجود دارد. همچنین چند دوره معماری را در این خیابان شاهدیم؛ یکی دوره معماری آغاز مدرن از ۱۳۱۰ تا ۱۳۳۰، یکی معماری مدرن سبک بین الملل که متعلق به دهه های ۳۰ و۴۰ به بعد است، و معماری بعد از مدرن که همین ساخت وسازهای اخیر است. ساخت وسازهایی را که در قسمتی از خیابان امام خمینی به سمت جنوب است، من دوره آغاز مدرن میدانم و همچنین دوره قبل از مدرن را در این قسمت هم شاهدیم.
عناصر بومی تا چه حد در معماری خیابان ولیعصر نقش داشته است؟
این مسئله به تاریخ تحولات معماری برمیگردد و هر اتفاقی که برای تهران و معماری شهر افتاده است، برای این خیابان هم همینگونه است و از یکدیگر جدا نیستند و نمیتوان این خیابان را از تاریخ تحولات معماری تهران جدا کرد.
اگر بخواهید به خیابانهای مشابه دنیا با ارزشهای مشابه شهری و عملکردی اشاره کنید، اساسا این خیابان با خیابان دیگری در دنیا مشابهت هایی دارد؟
اگر منظورتان این است که با شانزلیزه مقایسه کنم، خیر! اما تمامی شهرهای بزرگ دنیا یک خیابانهایی دارند که به اصطلاح ویترین شهرشان است. مثلا در مسکو یک خیابانی وجود دارد که هرکس میخواهد آن شهر را بشناسد، به دیدن آن خیابان میرود، یا سن پترزبورگ یا لندن یا توکیو. شهر بزرگی در دنیا نیست که خالی از این عنصر باشد. مهمترین دلیل اهمیت این خیابان نه طول آن، بلکه زنده بودن و پویایی و وجود حیات در این خیابان است.
چه طرحهایی را برای آینده خیابان ولیعصر پیشنهاد میکنید؟ از منظر آسیب شناسی چه خطاهایی صورت گرفته و چه اقدامات مناسبی انجام شده؟ موانع و چالشها چه بوده و خواهد بود؟
اقدامات جانبدارانه زیادی برای نگهداری این خیابان صورت گرفته است، اما مهمترین خطری که این خیابان را تهدید میکند، طرحهای توسعه شهری است و باید این خیابان را از طرحهای توسعه شهری مصون داشت. توسعه شهری در کشوری مانند ما خطرناک است و خطر آن هم حفظ ارزشهاست. اگر بپذیریم که خیابان ولیعصر یک ارزش شهرسازی، محیط زیستی، اجتماعی یا فرهنگی در شهر است، باید بپذیریم که طرحهای توسعه شهری این ارزشها را در مخاطره قرار میدهند. پس لازم است که اولا این ارزشها را شناخت، ثانیا اقداماتی در جهت حفظ و پایدار کردن این ارزشها انجام داد. یکی از اقداماتی که در این زمینه صورت گرفته است، مطالعاتی است که توسط سازمان زیباسازی شهر تهران با همکاری دانشگاه تهران برای ثبت این اثر در فهرست آثار ملی انجام گرفته است. گام بعدی اقداماتی است که برای ثبت این اثر در فهرست میراث جهانی صورت گرفته، که فعلا به نتیجه ای نرسیده است. در اقدام دیگر، باز هم توسط سازمان زیباسازی و معاونت شهرسازی شهرداری تهران، مطالعاتی انجام گرفته است که لایه طرح تفصیلی خیابان ولیعصر و انقلاب را به صورت جداگانه بررسی کنند، که بر اساس این طرح تمام ساختمانهای باارزش پایدار بمانند و تمام الگوهای معماری باارزش مورد حفاظت قرار بگیرند. از طرف دیگر، تمامی ساخت وسازهای این محدوده اولا محدود شوند، ثانیا باکیفیت تر شوند و ثالثا اجازه توسعه هر کاربریای در آن محدوده داده نشود. نکته دیگری که در اینجا حائز اهمیت است، اینکه در این طرح به عدم موضوعیت داشتن تعریض خیابان که با هویت و ارزشهای خیابان سازگاری ندارد هم توجه شده است. همچنین میبایستی توجه ویژه به درختان این خیابان و وضعیت آنها شود که به دلیل گودبرداریهای عظیم در معرض مخاطره اند؛ گودبرداریهایی که مسیر قناتهایی را که منبع آب این درختان بوده، در اراضی بالادست عوض کرده است.